تلنــگر

تلنــگر

وبگاه اختصاصی تیم اجرایی تلنگر
تلنــگر

تلنــگر

وبگاه اختصاصی تیم اجرایی تلنگر

سانای 16 منتشر شد!

شماره شانزدهم سانا به همت دوستان خوبمان در وبسایت ساوه سرا منتشر شد.

طرح جلد سانای 16

صفحات آوا و نمای ماندگار را شاید بشود پرمخاطب‌ترین صفحات نشریه دانست که طبق معمول، در این شماره نیز یک غافلگیری برایتان داشته‌ایم.

چند مصاحبه خوب مثل مصاحبه با سردار اعتمادی در این شماره است که با زحمت و پیگیری‌های فراوان تهیه شده است، پس از دست ندهید ;)

برخی از صفحات سانای شانزدهم عبارتند از: 

- نسل انتظار؛ ازخدا تو را می خواهند.... (کاری از تیم تلنگر) 

- مسعود اعتمادی؛ سرباز افتخار آفرین سپاه ساوه
- استاد واصفی؛ صدای ماندگار ساوه
- رایتل در ساوه
- تصاویر زیبای روستاهای ساوه
- روستای تاریخی جوشقان
- دال پلان
- شهر تاریخی مدفون در خاک
- سلمان:اگر خواهی خبر، بگشا، سر طومار سودا را ...
- آرایش جدید سیاسی در شورای اسلامی شهر ساوه
- و ...

برای مشاهده این شماره، به آدرس زیر مراجعه نمایید:

http://yourl.ir/sana16

 

با تشکر از تمامی عزیزانی که در قسمت های مختلف این نشریه زحمت کشیده اند. 

مرتبط با سانا این قسمت را ببینید.

اطلاعیه احیای نیمه شعبان

بسم الله الرحمن الرحیم
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

اطلاعیه احیای نیمه شعبان

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

«هر که شب عید(قربان،فطر) و شب نیمه شعبان را احیا کند، در روزی که دلها می میرد، دل او نمی میرد . »(میزان الحکمة)

جنبش مصاف در نظر دارد در شب نیمه شعبان دل های شما عاشقان و منتظران حضرت ولی عصر(عج) را گرد هم آورد تا با هم ، هم نوا شده ندبه بخوانیم و عهد ببندیم با مولایمان ...

همچون صادق آل محمد اشک بریزیم و بگوییم : « سرور من غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده و زمین را بر من تنگ کرده و آسایش قلبی را از من ربوده... ( شیخ صدوق –کمال الدین )» و مانند بنی اسرائیل که با اشک چشم و تمنای دل 170 سال ظهور منجی شان را نزدیک کردند ، ظهورشان را نزدیک کنیم انشاا...

امید داریم که رحمت بی کران خداوند متعال شامل حال ما گردد و ما نیز در تعجیل ظهور مولایمان موثر باشیم.

سخنرانان :

حضرت آیت الله زابلی

استاد رائفی پور

مداح :

حاج محمد صمیمی 

همراه با قرائت فرازهایی از دعای کمیل ،صلوات شعبانیه ،دعای ندبه

وعده ما در محل تجمع مهدی یاوران مصاف :

  مسجد صاحب الزمان واقع در خیابان آزادی - نبش خیابان بهبودی –  خیابان شکاری

 زمان یک شنبه 2 تیر ماه  1392 – ساعت 23 الی 3 بامداد

  به امید ظهور مولی و سرورمان که صد البته نزدیک است .

 

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

www.MASAFPORTAL.com

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صلواتی هدیه نمایید...  

"اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

سانای 15 منتشر شد!!!

سانای پانزدهم را باید یک سانای غافلگیر کننده دانست! تیم ساوه سرا هر چه در آرشیو داشته‌اند رو کرده‌اند و دبیران هر صفحه نیز هر چه توان داشته‌اند برای تولید بهترین محتوا خرج کرده‌اند!

http://download.aftab.cc/sana/sana15/sana15.jpg

در وبسایت ساوه سرا آمده: در یک ماه آینده، ماه شعبان را در پیش داریم. با توجه به اینکه در شماره‌های قبل خدمت امام علی(ع)، امام حسین(ع) و حضرت ابالفضل(ع) ادای دین کرده‌ایم، به پیشنهاد اعضای تیم، این شماره از سانا را با نام امام سجاد (علیه السلام) آغاز کردیم.
- در صفحه‌ی «ورزشکاران» نیز به همت خانم خرم (Yashan) به جانبازان عزیز ادای احترام کرده‌ایم.
- رجب را نیز از یاد نبرده‌ایم و صفحه دوم را به همت دوستانمان در تیم تلنگر مزین کرده‌ایم به «این الرجبیون»
- به مناسبت سوم خرداد (سالروز آزادسازی خرمشهر)، به همت hamid-m (عضو جدید سانا) مصاحبه‌ای با یکی از رزمندگان ساوجی (برادر شهید بوجاری) داشته‌ایم.

در این شماره، ناخواسته سفر کرده‌ایم به ساوه‌ی قدیم!

- در «آلبوم تاریخی»، قدیمی‌ترین عکس‌های ثبت شده از ساوه را قرار داده‌ایم و قول داده‌ایم که این آرشیو را کامل‌تر کنیم...
- در صفحه «تاریخ نگار» دلمان به حال آثار قدیمی شهر سوخته است.
- در صفحه «اولین عکس هوایی»، اولین غافلگیری را رو کرده‌ایم: اولین عکس هوایی ثبت شده در تاریخ ساوه (و به نقلی، ایران) را به نمایش گذاشته‌ایم که شک نداریم از دیدن آن و مقایسه با ساوه‌ی فعلی، تعجب می‌کنید! اگر ساوجی اصیل باشید، خیلی از شنیده‌هایتان را با این عکس تطبیق خواهید داد و برایتان جالب خواهد بود...
- و در صفحه «نمای ماندگار»، کار را به اوج رسانده‌ایم: فیلمی از یکی از عجیب‌ترین مراسمی که ۱۱ سال پیش در ساوه برگزار شده است! عجیب از این لحاظ که بسیاری از کسانی که ممکن است در تاریخ ساوه (بعد از انقلاب) نقش داشته باشند و مرحوم شده باشند و جوانان این شهر فقط اسمی از آن‌ها شنیده باشند، در این فیلم حضور دارند! افرادی همچون: مرحوم علامه عسگری ساوجی (حدیث شناس برجسته دنیای اسلام)، مرحوم آیة الله مجتهدی تهرانی، مرحوم موحدی ساوجی (نماینده وقت مردم ساوه در مجلس شورای اسلامی)، مرحوم موسوی (امام جمعه وقت ساوه)، مرحوم جلال حسینی و غیره. این مراسم مهمان‌های دیگری نیز دارد از جمله مهندس مهدی چمران برادر شهید چمران، آقای کویتی‌پور (مداح مطرح کشور)
شک ندارم که خیلی‌ها با دیدن این ویدئو خیلی چیزها برایشان زنده می‌شود!
- آوای ماندگار را نیز اختصاص داده‌ایم به یک برنامه رادیویی در مورد  «سلمان ساوجی» که چندی پیش از رادیو پخش شد و قرار گذاشتیم که از این پس، یک صفحه را به اشعار او اختصاص دهیم.

- صفحات دیگر نیز هر کدام حاصل زحمات یکی از اعضای گروه است که دعوت می‌کنیم مرورگر آن‌ها باشید...

برای مشاهده سانا ۱۵ به آدرس زیر مراجعه نمایید:

http://yourl.ir/sana15 

با تشکر فراوان از تمامی اعضای تیم سانا در وبسایت ساوه سرا و اعضای فعال تیم تلنگر که دلسوزانه برای این شماره تلاش کردند. 

 با تشکر تیم پژوهشی تلنگر 

سلام اورینب مشایخی (ارمیا)

از همان روز اوّلی که عکس و خبر خوانندگی ات را در سایت های خبری دیدم، یعنی از روز 7 فروردین تا امروز، خیلی با خودم کلنجار رفتم که این همه حرفی را که در دلم قل قل می زدند برایت بنویسم یا نه.

یک هفته از غصّۀ عاقبت تو، مثل آدم های مریض و سرگردان بودم. انگار دنیا دور سرم می چرخید. یک هفته مدام خاطراتت را مرور کردم و به دست نوشته ای که از تو داشتم خیره شدم.

توی یک مدرسه بودیم. من چهارم بودم و تو اوّل. از آن بچّه های خیلی شاخص مدرسه نبودی. ساکت و بی سروصدا و سرت به کار خودت بود.

آشنایی ما برمی گردد به وقتی که برای جشنواره، گروه سرود تشکیل دادیم. من مسئول گروه بودم و تو یکی از 25 عضو گروه. فقط همین.

تو را با نجابتت به یاد دارم. با لبخندهای موقّرت. با لباس های ساده ات. با چادرمشکی ای که گل های برّاق داشت.

یادت هست چفیه ها و پیشانی بندهایی را که چه عاشقانه و صادقانه می بستیم؟ یادت هست پرچم های "لبّیک یا خامنه ای" را که جزئی از وجودمان شده بود؟ یادت هست حسّ غریبی را که در دل هایمان موج می زد از بیت به بیت شعری که می خواندیم؟ یادت هست "حیدری" روز اجرا، روی سن گریه می کرد و وقتی از صحنه پایین آمدید، از آن همه احساسی که فوران می کرد، نشستید به گریه و دسته جمعی دعای فرج خواندید؟

عشق های مشترکمان زیاد بودند و همین ها دل های ما را به هم پیوند می دادند.

اردیبهشت 76 بعد از اینکه سرودمان رتبه آورده بود، دفتر یادگاری هایم را دادم تک تک بچه های گروه برایم یادگاری نوشتند.

تو برایم با خط درشت نه چندان زیبایی وسط صفحه نوشته ای: "لبّیک یا خامنه ای". درست با همین خطی که اینجا توی این عکس "ارمیا" نوشته ای:

آن جا حتی امضایت "یا قائم آل محمّد" است.

آن روزها هیچ تظاهری در کار نبود. این را باور دارم. تو همانی بودی که نشان می دادی. امّا حالا دیگر نمی دانم چه هستی و که هستی. آیا همانی هستی که می خواهی باشی؟ یا همانی که برایت طرّاحی کرده اند؟ یا...

ارینب!

باور نمی کنم که پشت پا زده ای به آن باورها. باور نمی کنم که هم دست شده ای با دشمنان دین خدا. خیال می کنم که گم شده ای. لابه لای انبوه برداشت های سلیقه ای از دین، گم شده ای.

اسمت را گذاشته ای "ارمیا". نمی دانم این انتخابِ کیست و آن کسی که این اسم را رویت گذاشته، " بیوتن" امیرخانی را خوانده بوده یا نه. ولی خیلی جالب است این تناسب و هماهنگی. تو هم درست مثل ارمیای بیوتن، میان نیمۀ سنّتی و نیمۀ مدرن خودت سرگردانی.

خیلی راحت گفته ای که شوهرم می گوید عیبی ندارد که روسری داشته باشی و خوانندگی هم بکنی. می گویند شوهرت مسیحی بوده. از یک مرد تازه مسلمان، برای خودت مرجع تقلید ساخته ای!!!

من یقین دارم اگر واقعاً دلت می خواست، می توانستی به پاسخ های واقعی دسترسی داشته باشی. حیف که نخواسته ای!! تو فقط صدایت را دوست داشته ای و  دلت می خواسته مردم آن را بشنوند. همان صدایی که روزی با قرائت زیبای قرآنش، صفابخش لحظه های مدرسه مان بود.

حالا همۀ این حرف ها به کنار؛ من می خواهم بگویم: آیا این است آن جایگاهی که تو باید به آن می رسیدی؟ این است نهایت خدمتی که می توانستی به ملّت و فرهنگ و جامعه ات بکنی؟ این است بزرگ ترین افتخاری که می توانستی به فرزندانت هدیه کنی؟ آدمی بااستعدادهای تو که در بهترین مراکز آموزشی و در یکی از بهترین رشته ها تحصیل کرده، جایش آن جاست؟

می خواهم برایت فقط چندتا نمونه از دوستانت را مثال بزنم. فقط چندتایشان را که من خبر دارم و الآن یادم می آید. این هایی که می شمارم برایت، یا همکلاسی ات بودند یا هم گروهت یا هم دوره ات. اسم هایشان را نمی نویسم چون این نامه ای است که بعضی جاهایش را فقط خودمان می فهمیم. من و تو. مثلاً اینکه چرا من در ایّام فاطمیّه برایت نامه نوشته ام!

اسم هایشان را نمی نویسم ولی خودت خیلی راحت با مراجعه به حافظه ات یادت خواهد آمد.

ن.پ: رئیس دانشگاه است. دکترای فلسفه دارد و دبیر علمی چندین همایش مهم بوده و نویسندۀ چندین مقالۀ علمی.

س.ح.ا: در دو رشته فوق لیسانس دارد و عضو هیأت علمی یک مرکز مهم علمی است.

ز.ح.پ: استاد دانشگاه و مشاور.

ح.خ.ز: نویسنده است و تا به حال دو تا کتاب هایش چاپ شده.

ف.م: از مسئولین پژوهش یکی از مراکز مهم حوزوی. از مسئولین راهیان نور. استاد حوزه.

م.ب: از مسئولین پژوهش یکی از مراکز مهم حوزوی.

ز.خ: از مسئولین رده بالای فرهنگی در یکی از مراکز مهم حوزوی.

تعداد زیادی از بچه ها در حال تدریس در مراکز مختلف حوزوی، دانشگاهی، آموزش و پرورش، هستند یا در مراکز پژوهشی یا در مسئولیت های اجرایی مشغول اند. و تو...!

و تو شده ای شاید یکی از بدعت گذاران در فرهنگ و باور مردم! دل خیلی ها را لرزانده ای و شاید لغزانده ای! خودت را گذاشته ای کنار همجنس بازها و رقاصه ها!

امیدوارم که این نوشته ها را بخوانی. امیدوارم  که در این دنیای پیچ در پیچ اینترنت گذارت به خانۀ من بیفتد و این درددل های دوستانه را بخوانی. نمی دانم آن لحظه در دلت چه اتّفاقی خواهد افتاد. آرزو می کنم اتّفاق خوبی برایت بیفتد. اتّفاقی که هم برای خودت، هم برای هوادارانت ، بهتر از امروزتان باشد.

پیام امروز تو برای همۀ ما چادری ها، برای همۀ کسانی که امروز، در حال و هوای دیروز تو هستند این است که: " عاقبت به خیری را خیلی جدّی بگیرید. به عمق باورها و اعتقادتان بیفزایید. دعای شب و روزتان برای خودتان و عزیزانتان و نسلتان همین باشد: اللّهمّ اجعل عواقب امورنا خیرا"

  بعداً نوشت: بعضی از خوانندگان محترم این مطلب به تناسب شخصیت های متفاوتشان با بیان های مؤدّبانه و غیر مؤدّبانه دیدگاه های مختلفی را طرح کرده اند.

عدّه ای از این دوستان به دنبال پاسخ بوده اند و عدّه ای دیگر به دنبال عقده گشایی و چیزهایی از این دست.

دارم دیدگاه ها را جمع آوری و آنالیز می کنم تا در آینده پاسخ های کامل و درخور به دوستانی که دنبال پاسخ هستند تقدیم کنم.

سپاس و ادب نثار خوانندگان فرهیخته، چه موافقان، چه مخالفان.

یا علی! 

 برگرفته از وبلاگ: راز مشرق