صل الله علیک یا اباعبدالله الحسین
گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت ترین زلزله ها را
پر نقش تر از فرش دلم تافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را
.....................................................
چند ساعتی مهمانمان بود. دنیا با همه زشتی ها و زیباییهایش به بدرقه راهش رفتند..
خیلی ها انتظارش را کشیدند.. وقتی که آمد دلها را آتش زد ، سوزاند و بیتاب تر کرد.
ارادت مردم، تاریکی ساعات اولیه صبح را به تاریکی شب پیوند زد..
چشمها نگاهشان را به بند بند ضریح گره زدند و راهی کربلا کردند
چند وقتی بود که یادمان رفته بود از چه دوریم
ندیده بودیم و نمیدانستیم دلتنگی چیست .... دلسوختگی یعنی چه ....
ندهی به او اگر دل به چه آرمیده باشی
نگزینی ار غم او ، چه غمی گزیده باشی
نظری نهان بیفکن مگرش عیان ببینی
گرش از جهان نبینی به جهان چه دیده باشی...
گزارش تصویری در شب تصاویر پانوراما
جمعی ز کتاب و سخنت می جویند
جمعی ز گل و نسترنت می جویند
آسوده جماعتی که دل از همه چیز
بر تافته از خویشتنت می جویند
« عرفی شیرازی»