تلنــگر

تلنــگر

وبگاه اختصاصی تیم اجرایی تلنگر
تلنــگر

تلنــگر

وبگاه اختصاصی تیم اجرایی تلنگر

نقد فیلم سینمایی فناناپذیران (Immortals)

 

تولید فیلم‎های اکشن با محتوای ایدئولوژیک در دهه‎های اخیر بسیار مورد توجه فیلم‎سازان غربی به خصوص هالیوودی قرار گرفته و ساخت فیلم‎هایی با موضوعات تاریخی – مذهبی چندی است که در مراکز بزرگ تولید آثار سینمایی جایگاه ویژه‎ای به خود اختصاص داده است. در کارنامه تاریخ سینمای غرب، فیلم‎هایی چون ژاندارک، ده فرمان، عیسی بن مریم(ع) و آواز برنادت فیلم‎هایی وزینی تلقی می‎شوند که دارای محتوای مذهبی یا تاریخی مذهبی هستند امّا هرچه از دهه‎های 60 و 70 میلادی دورتر می‎شویم سادگی روایی داستان‎هایی از این دست کاهش می‎یابد و بیننده با داستان‎هایی پیچیده و آمیخته با تخیل روبرو می‎شود که عمدتاً بیش از انگیزه‎های هنری و به تصویر کشیدن تاریخ، با رویکرد‎های سلطه جویانۀ سیاسی تولید می‎شوند. 

 

دانلود کامل نقد فیلم فناناپذیران  

 

 به منظور مطالعه "خلاصه داستان فیلم" به ادامه مطالب بروید.  

 دوستان عزیزی که به فایل word  نقد فیلم  نیاز دارند از قسمت "تماس با ما" درخواست خود را اعلام فرمایند. (ارسال این فایل به صورت رایگان می باشد).   

   با تشکر تیم پژوهشی تلنگر  

 خلاصۀ داستان فیلم

پیش از آفرینش انسان، موجودات شرور یعنی «تایتان‎ها» در جنگی دیرینه با خدایان نیکی شکست می‎خورند و توسط خدایان در اعماق کوه«تارتاروس»محبوس می‎شوند. اکنون که خدایان نیکی تصمیم دارند تا تمام نشانه‎های شر این تایتان‎ها را از بین ببرند تا جهان در صلح و ثبات به کار خود ادامه دهد، یک شیطان (که معلوم نیست خاستگاهش کجاست! واصولاً نه تیتان است ونه به رغم ظاهرش، انسان)  به نام پادشاه هایپریون (که نقش آن را میکی روک، بازیگر نقش اول فیلم کشتی گیر یا wrestler ایفا می‎کند و در آن فیلم هم در یکی از صحنه‎ها میلۀ پرچم جمهوری اسلامی را در هم می‎شکند!)، بار دیگر جهان را تهدید می‎کند. او با ریشخند اعتقادات بشر به خدایان، کمر به نابودی نسل بشرمی‎بندد و به علت مرگ همسر و فرزندش دراثر بیماری و اجابت نشدن دعایش برای شفای آنان از سوی خدایان، حس انتقام جویانه‎ای نسبت به خدایان دارد و برای رسیدن به هدف خود، ارتشی از بدترین موجودات عالم (هیولاها، غول‎ها و هرکول‎ها) را گردآوری کرده است تا او را در این راه یاری کنند. هایپریون برای پیروزی قطعی خود، احتیاج به کمانی دارد که به دست خدای جنگ یعنی آرِس ساخته شده است و به او این امکان را می‎دهد که تایتان‎های محبوس در کوه تارتاروس را آزاد کند و به این وسیله از خدایان نیز انتقام بگیرد. براساس قوانین اساطیری، خدایان نمی‎توانند به هیچ وجه در جنگ انسان‎ها شرکت کنند و نباید در کار بشر مداخله نمایند!

بنابراین انسان‎ها باید خود به امورشان رسیدگی کنند و اسباب رشد خود را فراهم سازند. مگر آنکه تایتان‎ها در جنگ وارد شوند. در این صورت حضور خدایان برای کمک به بشر مجاز خواهد بود! به همین دلیل تا قبل از خروج و آزادی تایتان‎ها می‎بایست نظاره گر نابودی بشر به دست هایپریون ظالم باشند. اینجاست که داستان بر محور حضور یک دلاور دربین بشریت تداوم می‎یابد تا دنیا را از شر پلیدی نجات دهد و او فردی است به نام تیسوس (که نقش آن را هنری کاویل ایفا کرده است). تیسوس که فرزند نا‎مشروع یک زن بدنام است، به وسیلۀ زئوس برگزیده شده است و تحت تعلیم و حمایت او قرار می‎گیرد. زئوس در روستای محل سکونت تیسوس به شکل پیرمردی ژنده‎پوش و حکیم او را تعلیم می‎دهد بدون آنکه تیسوس از زئوس بودن پیرمرد با خبر باشد. تیسوس پس از آنکه با سپاهیان هایپرون درگیرمی‎شود و بریده شدن سرمادرش را به دست هایپرون به چشم می‎بیند، به اسارت آنان در می‎آید اما به کمک بانویی پاکدامن و پیش گوی معبد اوراکال به نام فیدرا که به «پیش گوی باکره» معروف است (بازیگر نقش آن،فریدا پینتوست) و یک دزد! به نام استاروس (با ایفای نقش آن توسط استفان دورف) موفق به فرار و یافتن کمان آرس می‎شود و رهبری ارتش بشر را به عهده می‎گیرد تا در نهایت، دنیا وخدایان را از شر هایپریون نجات دهد! البته او در گیرودار نبرد با سپاهیان هایپریون، بسیار ناشیانه کمان را ازدست می‎دهد وکمان که به دست هایپریون می‎افتد، موجبات آزادی تایتان‎ها را فراهم می‎آورد. کمک‎های غیرمجاز پنج خدای المپ نیز که با زیر پا گذاشتن قوانین اساطیری، به کمک تیسوس ویارانش می‎آیند، نا فرجام می‎ماند و تمامی خدایان در درگیری با تایتان‎های آزاد شده کشته می‎شوند! تیسوس شخصاً با هایپریون درگیر می‎شود و در جدالی نفس گیر عاقبت او را از پا در می‎آورد اما با مرگ خدایان و پراکنده شدن تایتان‎ها زئوس مجبور به دخالت می‎شود و کوه تارتاروس را با تمام افرادی که در آن هستند نابود می‎کند.

در پایان فیلم، تندیسی که بر چهار ضلع آن نقوشی از کل ماجرای فیلم نقش بسته توسط آکاموس فرزند تیسوس، که حاصل رابطۀ نامشروع پیش گوی باکره! و تیسوس است، مشاهده می‎شود و باز زئوس در هیئت همان پیرمرد ژنده پوش از رشادت‎های پدرش برای او می‎گوید؛ اینکه هم اکنون در آسمان‎ها با خدایان شر و پلیدی در جنگ است و خود نیز جزو خدایان نیکی پذیرفته شده است!

نظرات 1 + ارسال نظر
کد ۱۰۰۹ جمعه 17 آذر 1391 ساعت 11:17 ق.ظ http://talangorteam.blogsky.com

با سلام
جا داره از تمامی دوستان و اعضایی که همواره یار و یاور تیم هستند و در روز قسمتی از فکر و ذهنشون رو برای پیشبرد اهداف تیم می ذارن... به طور مرتب پیشنهاد و ایده و نظر میدن... بصورت خودکار و خودجوش مطالب در اختیار تیم می ذارن.. و ارتباط تیم رو با همکاران مجازی به طور مداوم حفظ می کنن.. تشکر کنم.

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یـوسف به زر ناسره بفـروختـه بود

سلام کد ۱۰۰۹
ما هم از شما و زحماتتون ممنون هستیم.
به امید صبح ظهورش که صد البته نزدیک است!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد